جدول جو
جدول جو

معنی خش و خماش - جستجوی لغت در جدول جو

خش و خماش
(خَ شُ خَ)
خش و خاش. خاشه. هر چیز ریز و پیز و دورافکندنی. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شُ خَ)
بمعنی خاش و خش است که خس و خار و ریزه های دم مقراض و تیشه و چیزهای افکنده و بکارنیامدنی باشد. (برهان قاطع) (آنندراج). داس و دلوس. قاش و قماش، آشغال
لغت نامه دهخدا
(خَ شُ)
ریز و پیز. خش و خاشاک. قماش ریزه. هر چیز که افکندنی و دور انداختنی بود. (برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا
(خَ سُ)
خرده ریزه های پارچه، شاخه های درخت. (ناظم الاطباء) ، آشغال. خس و خاشاک
لغت نامه دهخدا